ترک شیر
پسرم نفسم عسلم چقدر دوست داشتنی هستی... بی نهایت دوستت دارم و تازه بعد از کلی درس ریاضی و محاسبات پاس کردن تازه الان معنی بی نهایت رو می فهمم... زبونم قادر نیست که بگم چقدر خوبی همه مادرا همین حس رو نسبت به فرزندشون دارن تقریبا 10 تیر ماه 95 بود که دیدم همش چسبیدی به من و شیر می خوری و غذا خوردن رو تعطیل کردی و از اونجا بود که ... یهویی با چشای گریون به همراهی بابات این تصمیم بزرگ رو گرفتیم که جنابعالی رو از شیر بگیریم واقعا پروسه سختی بود فلفل زدم از اولی خوردی دهنت سوخت با چشمای گریون گفتم مامان می می اکی شده زبونت می سوزه گفتی از اون از اون هم خوردی و دهنت سوخت دیگه همش خودت میگفتی می می بد مزه شده ...
نویسنده :
مامان
15:39